شاهانه یا نه؟ یادبودنامههای آشوری در نواحی شرقی امپراتوری | ||
پژوهش های باستان شناسی ایران | ||
مقاله 5، دوره 7، شماره 13، شهریور 1396، صفحه 83-102 اصل مقاله (1.35 M) | ||
نوع مقاله: مقاله پژوهشی | ||
شناسه دیجیتال (DOI): 10.22084/nbsh.2017.10276.1447 | ||
نویسندگان | ||
مهرداد ملکزاده* 1؛ سولماز احمدزاده خسروشاهی2 | ||
1دکترای باستان شناسی دوره ی تاریخی، پژوهشکده باستان شناسی | ||
2دانش آموخته ی کارشناسی ارشد باستان شناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر | ||
چکیده | ||
یکی از راههای جاودان ساختن اعمال و کردارهای پادشاهان در روزگار باستان، خصوصاً در آسیای غربی، برپا ساختن سنگیادمانها و برنوشتن کتیبههای سنگی و نقوشبرجسته در مکانهای خاص و نمایان بوده است. برپایی این یادمانها در مناطق مهم برای بزرگداشت پیروزیهای نظامی و یا ادعای تسلطِ سیاسی و اقتصادی در مناطق مختلف، یک سنت رایج در شرق نزدیکِ باستان بوده است. پاشاهان امپراتوری آشور (934 تا 605 ق.م.) که بارهایبار به لبهی غربی فلات ایران لشکر کشیدند و گهگاه به مناطق درون ایران و سرزمینهای شرقیتر راه یافتند از خویش یادمانها و یادگارهای سنگی متعددی برجای گذاردند و خاطرهی کشورگشاییهای خود را جاودان ساختند. امروزه در ایران 5 سنگیادمان و نقشبرجستهی آشوری بازشناخته شده است؛ بهگونهای دقیقتر دو سنگیادمان و سه نقشبرجسته. سطح هنری و میزان دقت و ظرافت مصروف در تولید چنین آثار هنری یادمانی، نشاندهندهی میزان اهمیت این نواحی در نگاه کشورگشایانه پادشاهانِ آشور نو است. در پژوهش حاضر، سعی گردیده با سنجش میان سبک هنری این 5 اثر، به بازسازی انگیزههای کشورگشایی آشوریان پرداخته شود و به این پرسش که آیا از طریق تحلیل هنری این آثار میتوان به میزان اهمیت مناطق پیرامونی در نگاه راهبردی امپراتوری آشور پیبرد، پاسخ داده شود. این پژوهش از نوع تحقیقات بنیادی و از منظر روش تحقیق بهصورت تاریخی و توصیفی-تحلیلی است. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این نکته است که این 5 اثر از نگاه سطح هنری ابداً با یکدیگر برابر نیستند؛ در دو سنگیادمانِ تیگلَتپیلِسر سوم (744 تا 727 ق.م.) و سارگُن دوم (721 تا 705 ق.م.)، با سبکی برتر، رسمی و شاهانه و در سه نقشبرجستهی تنگور، میشخاص و اشکفت گُلگُل با نقوشی کنده شده در دل کوه و لاجرم سبک هنری آفریده شده در محل، مواجهایم که شباهتها و تفاوتهایی در اجرا با هم دارند. این پژوهش از این منظر میتواند مورد اهمیت باشد که یادمانهای آشوری یافت شده در ایران را باهم و با نمونههای مشابه در مناطقِ همجوار مورد ارزیابی سبک هنری قرار داده است. | ||
کلیدواژهها | ||
سنگ یادمان؛ نقوش برجسته؛ آشور نو؛ نجف آباد؛ تنگور؛ اشکفت گُلگُل؛ میشخاص | ||
مراجع | ||
- سرفراز، علیاکبر، 1347، «سنگنبشتهی میخی اورامانات»، مجلهی بررسیهای تاریخی، شمارهی پنجم، سال سوم، صص: 13-34. - شنبهزاده، عبدالمالک و علیبیگی، سجاد، 1389، «نقشبرجسته دوره آشور نو در میشخاص ایلام»، مجله پیام باستانشناس، سال هفتم، شماره چهاردهم، پاییز و زمستان، صص: 91-100. - شنبهزاده، عبدالمالک و علیبیگی، سجاد، 1389، «نقشبرجسته نویافته دورهی آشور نو در میشخاص ایلام»، مجلهی پیام باستانشناس، سال هفتم، شمارهی چهاردهم، پاییز و زمستان، صص: 91-100. - مجیدزاده، یوسف، 1380، تاریخ و تمدن بینالنهرین: هنر و معماری، جلد سوم، چاپ اول، تهران: انتشارات مرکز نشر دانشگاهی. - مظاهری، خداکرم، 1385، «نقشبرجستهی صخرهای اشکفت گُلگُل: یادگاری از هنر حجاری آشور جدید»، مجلهی پیام باستانشناس، سال سوم، شمارهی ششم، پاییز و زمستان، صص: 63-74. - ملکزاده، مهرداد، 1380، «یادداشتهایی باژگون دربارهی تاریخ و باستانشناسی دورهی ماد»، باستانپژوهی، شمارهی 8، پاییز، صص: 10-22. - ملکزاده، مهرداد، 1381، «سرزمین پریان در نواحی شرقی امپراتوریستان»، نامهی فرهنگستان 5/4، صص: 147-191. - ملکزاده، مهرداد، 1382، «دژهای مادی و سپاهیان آشوری»، باستانپژوهی، سال پنجم، شمارهی 11، پاییز، صص: 47-56. - Albenda, P., 1974, “Lions on Assyrian wall reliefs”, Journal of Ancient Near Eastern Studies 6, pp. 1-27.
- Alibaigi, S., Shanbehzaheh, A.M. & Alibaigi, H., 2012, “The Discovery of Neo- Assyrian Rock-Relief at Mishkhas, Ilam Province (Iran)”, Iranica Antiqua XLVII, pp. 29-40.
- Barnet, R. D., 1976, Sculptures from the North Palace of Ashurbanipal at Nineveh (668-627 B.C.), London: British Museum, Xiii+ 75 pp + lvi pls.
- Curtis, J. E & Reade, J. E., Art and Empire treasures from Assyrian in the British Museum, London: British Museum Press, 224 pp.
- Frame, G., 1999, “The Inscription of Sargon II at Tang-i Var”, Orientalia (New Series) 68, pp. 31-57.
- Frame, G., 2006, “The Tell'Acharneh Stela of Sargon II of Assyria”, In: Fortin, M. (ed.), Tell 'Acharneh 1998-2004: Rapports Preliminaires Sur Les Campagnes de Fouilles Et Saison D'Etudes. Preliminary Reports on Excavation Campaigns and Study Season, Subartu XVIII, Brussels: Brepols Publishers; Bilingual edition, pp.49-69.
- Frame, G., 2013, “Two Monumental Inscriptions of the Assyrian King Sragon II (721- 705 BEC) in Iran: The Najafabad Stele and the Tang-i Var Rock Relief”, Collection of Papers Presented to the Third International Biennial Conference of the Persian Gulf, pp. 433- 445.
- Grayson, A. K. & Levine, L. D., 1975, “The Assyrian relief from Shkaft-i Gul Gul”, Iranica Antiqua XI, pp.29-38.
- Hall, H. R., 1928, Babylonian and Assyrian Sculpture in the British Museum, Paris & Brussels: Les Editions G. van Oest, 55 pp. + lx pls.
- Herraro, P., 1973, “Un fragment de stele neo-assyrian provenant d’Iran”, Cahiers de la Délégation Archéologique Française en Iran III, pp. 105-113.
- Kapera, Z. J., 1976, “The Ashdod Stele of Sargon II”, Folia Orientalia XVII, PP. 87-99.
- Leichty, E., 2011, The Royal inscriptions of Esarhaddon King of Assyria (680–669 B.C.), Volume IV, Indiana: Winona Lake, xxxiii + 352 pp.
- Levine, L. D., 1972, Two Neo-Assyrian Stelae from Iran, Royal Ontario Museum, Art and Archaeology, Occasional Paper XXIII, Toronto: Royal Ontario Museum, Printed by Thorn Press, 86 pp.
- Medvedskaya, I.N., 1999, “Media and its neighbors I: the localization of Ellipi”, Iranica Anitiqua, vol. XXXIV, pp. 53-70.
- Parpola, S. & Watanabe, K., 1988, State Archives of Assyria, Volume II: Neo-Assyrian Treaties and Loyalty Oaths, By the Neo-Assyrian Text Corpus Project and Helsinki University Press, ix+ 123 pp.
- Parpola, S. & Porter, M., 2001, The Helsinki Atlas Of The Near East In The Neo-Assyrian Period, The Casco Bay Assriological Institute and the Neo-Assyrian Text Corpus Project.
- Parrot, A. & Nougayrol, J., 1956, “Asarhaddon et Naqiʹa sur bronze du louver (AO 20. 185)”, Syria, T. 33, Fasc. 1/2, pp.147-160.
- Radner, K., 2010, “The Stele of Sargon II of Assyria at Kition: A Focus for an emerging Cypriot identity?”, In: Robert Rollinger et al. (eds.), Interkulturalität in der Alten Welt: Vorderasien, Hellas, Ägypten und die vielfältigen Ebenen des Kontakts, Philippika: Marburger altertumkunliche Abhandlungen XXXIV, Wiesbaden: Harrassowitz Verlag, pp. 429-449.
- Reade, J. E., 1977, “Shkaft-i Gul Gul: Its date and symbolism”, Iranica Antiqua XII, pp. 33-48.
- Reade, J. E., 1995, “Iran in the Neo-Assyrian period”, In: Liverani, M. (ed.), Neo-Assyrian Geography, (Quaderny di Geografia Storica, 5), Roma, pp. 31-42.
- Tadmor, H. & Yamada, S., 2011, The Royal inscriptions of Tiglath-Pileser III (744–727 B.C.) and Shalamaneser V (726–722 B.C.), Kings of Assyria, Royal Inscriptions of the Neo-Assyrian Period (RINAP) I, Indiana: Winona Lake, xxii + 211 pp.
- Tadmor, H., 1994, The Inscriptions of Tiglath-Pileser III, King of Assyria, Critical Edition, with Introductions, Translations and Commentary, 2nd edition, Jerusalem, xv + 317 pp., lx pls.
- Thureau-Dangin, F., 1929, “Tell Ahmar”, Syria, T.10, Fasc3, pp. 185-205.
- Van der Spek, R. J., 1977, “The Assyrian Royal Rock Inscription from Shkaft-i Gul Gul”, Iranica Antiqua XII, pp. 45- 47.
- Weissbach, F. H., 1922, Die Denkmäler und Inschriften an der Mündung des Nahr-el, Berlin und Leipzig, xiv+ 54 pp. | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 1,166 تعداد دریافت فایل اصل مقاله: 2,035 |